سلام.دوست من وبلاگ زیبا و مطالب غنی شما نشان از شایستگی شما دارد.به امید خدا اسلام در برابر کفر پیروز خواهد شد.ممنون که به من سرزدید.شاد و خندان باشید.
سلام... بعثت رسول اکرم تبریک می گم... من در یک وبلاگ گروهی فعالیت دارم....وبلاگها بر اساس مطالب طبقه بندی میشه و در وبلاگ گروهی می زاریم...اگر دوست دارید وبلاگ شما معرفی کنیم می تونید یک توضیح کوچکی از وبلاگ بنویسید و کامنت بگذارید... موفق باشید
اد کردم.... شاد باشید...... ــــــــــــــــــــــــــ نماز بر سجاده سبز
صبح شسته رفته بود و جاده دره های نیم خفته را روی دوش می کشید تا بلند آبی افق ابرها گشوده بادبان پشت سر نهاده آشیان کوه پر کشان مقصد گریزشان جزیره پریده رنگ ماه بحر فرش نیل تاب با لبی نهان و پیچ پیچی به جان مرغ ها به جانش اوفتاده در چرا سبز سبز خاک و آسمان ضربه تبر شنیده می شد از نهفت بیشه زار باد گاهواره بسته بر کبوده ها می دوید خوش خوشک سبک ز روی شاخه ها آن زمان که آفتاب تیغ می کشید تا کلاه برق پوش قله را به سوی دره کج کند من شکوه این سپیده را با سرود نامت ای ستوده می شکافتم روی واژه های شبنم شبانه می شتافتم سیاوش کسرائی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام.دوست من وبلاگ زیبا و مطالب غنی شما نشان از شایستگی شما دارد.به امید خدا اسلام در برابر کفر پیروز خواهد شد.ممنون که به من سرزدید.شاد و خندان باشید.
سلام . مطلب جالبی بود . موفق باشید .
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
http://bestgarden.persiangig.com
http://fedose.blogfa.com
---------------------------------------------------
maziyarobatik@gmail.com
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
خدایا!
باز سقوط کرده ام٬
نور تورا پنهان کر ده ام٬
اما نام تو دستگیر از پا افتادگان است.
سوی تو می آیم
تا سینه ی آلوده ام را تطهیر کنی.
مرا بشویی٬پاک سازی
چنان مطهر
که دوباره سقوط نکنم.
سلام دوست عزیز
مطلبت قابل تامل بود
موفق باشی
علی یارت
سلام...
بعثت رسول اکرم تبریک می گم...
من در یک وبلاگ گروهی فعالیت دارم....وبلاگها بر اساس مطالب طبقه بندی میشه و در وبلاگ گروهی می زاریم...اگر دوست دارید وبلاگ شما معرفی کنیم می تونید یک توضیح کوچکی از وبلاگ بنویسید و کامنت بگذارید...
موفق باشید
اد کردم....
شاد باشید......
ــــــــــــــــــــــــــ
نماز بر سجاده سبز
صبح شسته رفته بود و جاده
دره های نیم خفته را
روی دوش می کشید
تا بلند آبی افق
ابرها گشوده بادبان
پشت سر نهاده آشیان کوه
پر کشان
مقصد گریزشان جزیره پریده رنگ ماه
بحر
فرش نیل تاب
با لبی نهان و پیچ پیچی به جان
مرغ ها به جانش اوفتاده در چرا
سبز سبز
خاک و آسمان
ضربه تبر شنیده می شد از نهفت بیشه زار
باد
گاهواره بسته بر کبوده ها
می دوید خوش خوشک سبک ز روی شاخه ها
آن زمان که آفتاب
تیغ می کشید
تا کلاه برق پوش قله را به سوی دره کج کند
من شکوه این سپیده را
با سرود نامت ای ستوده می شکافتم
روی واژه های شبنم شبانه
می شتافتم
سیاوش کسرائی