عظمت تو..

 

ناتانائیل 

 

  ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که به آن مینگری

 *****

شاد بودن هنر است. شاد کردن هنری والاتر....

 لیک هرگز نپسندیم به خویش

  که چو یک شکلک بیجان شب و روز بیخبر از همه

 

   خندان باشیم

 

     بی غمی درد بزرگیست که دور از ما باد

 

 

درست ببین

*شبی خواب دیدم با خدا کنار ساحل قدم میزنم،رد پای هردوی ما روی ساحل بود،

وقتی برگشتم و به گذشته نگاه کردم دیدم در موقع سختی تنها یک رد پا کناره ساحل است، پس به خدا گله کردم و

 گفتم:خدایا چرا در موقع سختی مرا تنها گذاشتی؟

 خدا لبخندی زدو گفت:فرزندم در آن موقع تو بر دوش من بودی.

 

*وقتی با یک انگشت به طرف کسی اشاره میکنی و اون رو مسخره می کنی، اگر خوب نگاه کنی می بینی سه ‌تا انگشت

دیگه به طرفه خودته.

سوال شاگرد

 

                                  

شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟


استاد در جواب گفت: به گندمزار برو و پر خوشه ترین

 شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از

گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا

 خوشه ای بچینی!


شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

 استاد پرسید: چه آوردی؟ و شاگرد با

حسرت جواب داد: هیچ! هرچه جلو میرفتم خوشه های پر

پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پر

پشت ترین تا انتهای گندمزار رفتم. استاد جواب داد: عشق یعنی همین!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟

استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم

نمی توانی به عقب برگرد!

شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت. استاد پرسید که شاگرد را چه شدو او در

جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو

بروم باز دست خالی برگردم.

استاد باز گفت: ازدواج یعنی همین!